می دانی؟
دلتنگی مثل گدای معتاد سر خیابان می ماند!
می آید مثل چسب
مثل بختک
مثل سرطان یقه آدم را می گیرد!
بعد تا تو بیایی با خودت
حست
غرورت
لجبازی ات کنار بیایی
خودش را گم و گور کرده و
جایش را به دلخوری بی دلیل داده است!
تا چشم باز کنی می بینی
جای آنهمه دلتنگیِ حاصل دوست داشتن
یک دنیا بغض و حرص نشسته!
باید تو را ببینم
پیش از آنکه در آه هایم بسوزی...!!
نظرات شما عزیزان:
|